قدمه
در این مقاله به تحلیل سهم بهپاک، یکی از شرکتهای باسابقه صنعت روغن خوراکی و پروتئینهای گیاهی در بازار سرمایه ایران میپردازیم. فعالیت در زنجیره تأمین کالاهای اساسی، شرکتهای روغنی را در معرض سیاستهای یارانهای، کنترل قیمت و نوسانات بازار جهانی دانههای روغنی قرار میدهد؛ ازاینرو، بررسی دقیق جایگاه و عملکرد آنان برای سرمایهگذاران و تحلیلگران اهمیت دوچندانی دارد. هدف این نوشتار، ترسیم تصویری جامع، بیطرفانه و قابلفهم از وضعیت فعلی و چشمانداز بهپاک است تا خوانندگان، چه حرفهای چه علاقهمند عمومی، بتوانند تصمیمات آگاهانهتری اتخاذ کنند.
معرفی شرکت صنعتی بهپاک و نماد بورسی
شرکت صنعتی بهپاک با پیشینهای بیش از نیمقرن، از نخستین تولیدکنندگان روغنهای خوراکی تصفیهشده و کنجاله در کشور است. خطوط تولید واقع در شمال ایران، دسترسی مستقیم به مبادی ورودی بندری و محورهای شریانی حملونقل را فراهم میکند و هزینه لجستیک ماده اولیه و محصول نهایی را کنترل مینماید. فعالیت شرکت در سه بخش اصلی متمرکز است: تولید روغن خام و تصفیهشده، استخراج پروتئین گیاهی و فرآوری کنجاله. حضور همزمان در حلقههای مختلف زنجیره ارزش دانههای روغنی، بهپاک را قادر میسازد تغییرات بازار را با انعطاف بیشتری مدیریت کند و حاشیه سود خود را متعادل نگه دارد.
پیشینه و تحول برند
ریشه تأسیس کارخانه بهپاک به دهه چهل خورشیدی بازمیگردد؛ دههای که دولت وقت، خودکفایی در روغن خوراکی را بهعنوان اولویت غذایی مطرح کرد. در طول دهههای بعد، شرکت با نصب واحدهای مدرن هگزاناستخراج و هیدروژناسیون، ظرفیت تولید خود را چند برابر کرد. مرحله جدید توسعه در دهه نود، همزمان با نوسازی خط بستهبندی و افزودن بخش پروتئینهای گیاهی با خلوص بالا رقم خورد؛ حرکتی که دامنه مشتریان صنعتی شرکت را به حوزههای لبنی، سوسیسکالباس و غذای آماده گسترش داد.
جایگاه شرکت در صنعت غذایی ایران
بازار روغن خوراکی در ایران بهدلیل وابستگی به واردات دانههای روغنی و سیاستهای حمایتی دولت، رقابت فشردهای میان شرکتهای بزرگ و متوسط ایجاد کرده است. بهپاک در طبقه شرکتهای متوسط رو به بالا قرار دارد؛ سهم بازار روغنهای نیمهجامد و مایع تصفیهشده شرکت، با تکیه بر قدمت برند و شبکه توزیع سازمانیافته، جایگاهی پایدار برای آن به ارمغان آورده است. نزدیکی واحدهای فرآوری به اسکلههای شمالی، مزیت لجستیک در واردات سویا و کلزا فراهم کرده و هزینه حمل ورودی را در مقایسه با رقبای مستقر در مرکز کشور کاهش میدهد. افزون بر این، تولید پروتئین گیاهی سویا با درجه خلوص بالا، بهپاک را در زمره تأمینکنندگان اصلی صنایع فرآوردههای گوشتی قرار داده و افزوده ارزش به سود ناخالص شرکت بخشیده است.
عملکرد مالی
گزارشهای سال مالی ۱۴۰۳ نشان میدهد درآمد فروش بهپاک، همسو با تورم مواد غذایی و افزایش نرخ جهانی دانههای روغنی، رشد دو رقمی را تجربه کرده است. باوجوداین، سود خالص بهدلیل رشد هزینه ارزی خرید ماده اولیه و بالا رفتن تعرفه انرژی، رشدی ملایمتر داشته است.
-
EPS و DPS: هیئتمدیره سیاست تقسیم سود محافظهکارانه برگزیده تا منابع لازم برای طرحهای توسعه و نوسازی تجهیزات تأمین شود؛ پرداخت نقدی سود در سطحی متعارف با میانگین پنجساله شرکت بوده است.
-
نسبت P/E: در محدودهای معامله میشود که بازار از آن به عنوان «میانه صنعت روغن نباتی» یاد میکند؛ جذابیت نسبی در مقایسه با برخی رقبا وجود دارد اما فاصله با کف تاریخی چندان زیاد نیست.
-
تغییرات سودآوری: افزایش بهرهوری در خط استخراج، کاهش ضایعات دانه و فروش پروتئین گیاهی با حاشیه سود بالاتر، بخشی از فشار هزینهای ناشی از ارز و انرژی را خنثی کرده است.
بررسی نسبتهای کلیدی مالی
-
حاشیه سود ناخالص و عملیاتی: در پی اجرای پروژه بهینهسازی مصرف انرژی و استفاده از کاتالیستهای جدید در خط تصفیه، حاشیه سود ناخالص نزدیک به میانگین پنجساله تثبیت شده است. حاشیه سود عملیاتی با وجود هزینههای توزیع بالا، اندکی کاهش یافته اما همچنان در محدوده رقابتی قرار دارد.
-
نسبت بدهی: ساختار سرمایه ترکیبی از حقوق صاحبان سهام، تسهیلات بانکی کوتاهمدت برای سرمایه در گردش و اوراق اجاره میانمدت است؛ نسبت بدهی زیر سقف احتیاطی صنعت قرار گرفته و ایمنی نقدینگی شرکت را حفظ کرده است.
-
گردش موجودی کالا: بهبود سیستم مدیریت موجودی و قراردادهای تأمین همزمان با چند تاجر بینالمللی، گردش دانه و روغن خام را تسریع کرده و میانگین روزهای نگهداری موجودی را کاهش داده است.
-
اثر نرخ مواد اولیه: افزایش قیمت جهانی کلزا و سویا مستقیماً بهای تمامشده را بالا برده؛ اما امکان فروش محصولات جانبی مانند لسیتین و اسیدهای چرب، بخشی از هزینه را جبران میکند.
مزیتهای رقابتی شرکت
۱. تنوع محصول و بازار: تولید روغن نیمهجامد، مایع تصفیهشده، پروتئین سویا و کنجاله، شرکت را از تکمحصولی بودن دور کرده و تلاطم قیمت را کاهش داده است.
۲. شبکه توزیع گسترده: حضور همزمان در فروشگاههای زنجیرهای، سوپرمارکتهای سنتی و فروش سازمانی صنایع غذایی، امکان جذب طیف متنوعی از مشتریان را مهیا کرده است.
۳. یکپارچگی عرضی با صنایع پاییندستی: عرضه پروتئین سویا و کنجاله به تولیدکنندگان خوراک دام و فرآوردههای گوشتی، تقاضای پایداری ایجاد میکند.
۴. فناوری پالایش کمحجم اسیدهای چرب: استفاده از فرایند هیدروژناسیون کنترلشده، محصولات قابل رقابت با برندهای بینالمللی فراهم کرده و بخش صادراتی را توانمند ساخته است.
۵. مکانیابی استراتژیک: نزدیکی به بندر، کاهش هزینه حمل کانتینری و تسهیل دسترسی به بازارهای صادراتی حاشیه خزر را ممکن کرده است.
معرفی رقبا و جایگاه سهم در صنعت غذایی
در گروه روغن خوراکی، رقبایی چون غبشهر، غمارگ و غصینو فعالیت دارند. در قیاس با غبشهر که سهم بازار بالایی در روغن سرخکردنی دارد، بهپاک مزیت غالب خود را در تنوع محصول کنجاله و پروتئین سویا یافته است. حاشیه سود ناخالص غبشهر بهواسطه مقیاس تولید عمده بالاتر است؛ اما بهپاک با عرضه پروتئین ارزش افزودهدار، میانگین حاشیه سود را بهبود داده است. در مقایسه با غمارگ، سهم صادراتی بهپاک به علت دسترسی بندری، روند صعودی مؤثرتری نشان داده و امکان پوشش نوسان تقاضای داخلی را فراهم کرده است.
طرحهای توسعهای
-
افزایش ظرفیت خط استخراج: نصب واحد استخراج پیوسته دانه با حلال کمضرر، ظرفیت تولید روغن خام سویا را تا یکچهارم افزایش میدهد.
-
محصولات نو: تولید روغن آفتابگردان غنیشده با ویتامین D و امگا ۹، به سبد سلامتمحور شرکت اضافه میشود و حاشیه سود بالاتری فراهم میکند.
-
توسعه بازار صادراتی: تفاهمنامه با توزیعکننده قفقاز جهت صادرات روغن نیمههیدروژنه بستهبندی، ارزآوری دلاری پایداری مهیا خواهد کرد.
ساختار درآمدی
درآمد بهپاک ترکیبی از فروش داخلی روغن بستهبندی، کنجاله و پروتئین سویا به صنایع داخلی و صادرات روغن خام و مشتقات جانبی است. سهم صادرات در سه سال اخیر مسیری صعودی را طی کرده و افزایش نرخ ارز، ارزش ریالی این بخش را بالا برده است. وابستگی بالای شرکت به واردات دانههای روغنی، ریسک ارزی ایجاد میکند؛ ولی سیاست فروش بخشی از محصولات بهصورت ارزی در بازارهای منطقه، بخشی از این ریسک را پوشش میدهد.
تأثیر عوامل کلان
-
تورم: رشد عمومی قیمتها هزینه انرژی، بستهبندی و حمل را بالا برده و فشار بر حاشیه سود عملیاتی وارد میکند؛ افزایش تدریجی نرخ فروش، بخشی از این فشار را جبران کرده است.
-
سیاستهای وزارت صمت: تخصیص ارز ترجیحی و قیمتگذاری دستوری روی روغن خوراکی، مستقیماً بر سودآوری شرکت اثر دارد؛ تغییر قواعد یارانهای، نوسان پیشبینیپذیری سود را به همراه دارد.
-
نرخ ارز: افزایش پایدار ارز، هزینه واردات دانهها را بالا میبرد ولی ارزش فروش صادراتی و نرخ فروش داخلی را نیز افزایش میدهد؛ سیاست پوشش ارزی شرکت، نوسان سود را متعادل میسازد.
-
امنیت غذایی: رویکرد دولت به خودکفایی کشت سویا و کلزا در داخل میتواند هدایتگر راهبرد تأمین ماده اولیه باشد و در بلندمدت ریسک واردات را کاهش دهد.
تحلیل ریسکها
ریسکهای سیستماتیک: نوسان نرخ ارز، تغییر سیاستهای یارانهای و قیمتگذاری روغن، تورم عمومی و نرخ سود بانکی بالا که هزینه سرمایه در گردش را افزایش میدهد.
ریسکهای غیراقتصادی: محدودیت واردات ناشی از تحریم، نوسان قیمت جهانی دانههای روغنی، ریسک آلودگی آفلاتوکسین در دانه و رقابت تبلیغاتی برندهای جدید. شرکت با انعقاد قراردادهای تأمین متنوع، پایش مستمر کیفیت دانه و برنامهریزی پوشش ارزی، اثر این ریسکها را کاهش میدهد.
نقدشوندگی سهم غذایی
سهم بهپاک با شناوری متعادل و حجم مبنای متناسب، نقدشوندگی مناسبی در تابلو معاملات دارد. حضور صندوقهای کالایی و حقوقیهای صنعت در ترکیب سهامداری، در دورههای افت قیمت نقش حمایتی ایفا کرده است؛ هرچند ورود و خروج سرمایهگذاران بزرگ میتواند نوسان کوتاهمدت قیمت را تشدید کند.
واکنش بازار به گزارشهای فصلی و سالانه
بررسی روند قیمتی نشان میدهد بازار نسبت به رشد فروش ماهانه روغن و کنجاله، واکنش مثبتی نشان داده؛ در حالی که جهش هزینه ارزی خرید دانه معمولاً موجب احتیاط معاملهگران شده است. انتشار گزارش حسابرسیشده سالانه، به دلیل شفافیت سود تقسیمی و برنامههای توسعه، غالباً به افزایش حجم معاملات و تثبیت روند قیمت منجر میشود.
شفافیت گزارشدهی در کدال
شرکت در انتشار گزارش فروش ماهانه، افشای اطلاعات بااهمیت و صورتهای مالی میاندورهای، سابقهای منظم دارد. این نظم گزارشدهی، اعتماد تحلیلگران را افزایش داده و احتمال شوک اطلاعاتی منفی را کاهش میدهد.
چشمانداز میانمدت و بلندمدت سهم و صنعت
در میانمدت، تقاضای پایدار روغن خوراکی و روند رشد مصرف پروتئین سویا در صنایع فرآوردههای گوشتی، فرصت رشد فروش را فراهم میکند. در بلندمدت، توسعه بازارهای صادراتی حاشیه خزر و آسیای میانه و نوسازی فناوری کممصرف در خطوط استخراج، میتواند حاشیه سود عملیاتی را تثبیت کند. همچنین سیاست دولت در حمایت از کشت دانههای روغنی داخلی، چنانچه به ثمر بنشیند، ریسک ارزی را کاهش داده و پایداری تأمین ماده اولیه را ارتقا میدهد.